خیابان زنده است؟

هیپ هاپ فارسی از تولد تا رشد:

روزهایی که یک نوجوان چهارده-پانزده ساله بودم، با جریان نوظهور رپ فارسی آشنا شدم! فرم جدیدی از موسیقی که خواننده‌اش ادبیات معمول و رایج موجود در موسیقی ایرانی را نه تنها رعایت نمی‌کرد، بلکه کاملا بی پروا، کوچه بازاری و گاها بی‌ادبانه با مخاطبش گفت ‌و گو می‌کرد و این اتفاق، انقلابی بود در قالب موسیقی ما که به دست جوانان و نوجوانان آن زمان در حال رخ دادن بود. اما چطور و چگونه؟ ما از طریق اینترنت دایلاپ (dail-up) و ماهواره، به دهکده جهانی وصل شدیم و دیدیم که در آن طرف مرزهایمان چه خبر است و موسیقی رپ چیست. فهمیدیم امینم کیست یا توپاک چطور کشته شد! مایکل جکسون را با آن رقص هایش دیدیم و البته بریک دنس را شناختیم...

جوانان در "یاهو 360" و بعد "یاهو مسنجر" باهم گفت و گو کردند و در پارک‌های کلان‌شهرها دور هم جمع شدند. در همین قرارها بود که "هیپ هاپ فارسی" متولد شد. میتینگ‌های رپ و البته بریک دنس که عده‌ای از روی نا آگاهی آن را رقص تکنو می‌دانستند، در پارک‌ها به یک اپیدمی تبدیل شده بود! خط و نشان‌های عجیب و غریب روی دیوار خیابان‌ها دیده می‌شد به‌طوری که در ادامه‌ی این روند، احتمالا اولین رویداد رسمی گرافیتی در ایران، سال 85 و در تهران اتفاق افتاده است.

جوانان و نوجوانانی که به دنبال هویتی برای خود بودند، آن‌را در هیپ هاپ یافتند و سپس تخم هیپ هاپ فارسی را در این خاک کاشتند. دانه‌ای که امروز به درختی ثمرده تبدیل شده است.

بررسی این‌که چه چیزی باعث این اتفاق شد و چرا هیپ هاپ به یکی از تاثیر گذارترین جنبش‌ها در بین جوانان ایرانی (از نیمه دومی های دهه شصت تا به امروز و در دهه هشتادی ها) شده است را می‌توان از زوایای مختلف جامعه شناسی بررسی کرد؛ اما من نگارنده در اینجا و به عنوان کسی که در آستانه‌ی سی‌سالگی هستم و نیمه دوم عمرم را کاملا تحت تاثیر فرهنگ هیپ هاپ (مشخصا گرافیتی) می‌دانم، قصد دارم از زوایه‌ی خود به این موضوع بپردازم. برای جواب دادن به این سوال ابتدا باید بدانیم گرافیتی به واقع چیست، تا بتوانیم دلیل تاثیرگذار بودنش را نیز بهتر متوجه شویم!

گرافیتی خودنماییِ موفق یا سلاحی برای مبارزه؟

من گرافیتی را در جامعه‌ی سنتی-مذهبی کاشان انجام دادم؛ در آنجا به عنوان یک جوان سرخورده که همواره به دنبال راه ارتباطی برای حرف زدن با مردم بودم، هیپ هاپ به من جرات داد و گرافیتی بود که به دادم رسید. در جوامع سنتی شما به عنوان یک جوان، همواره با نادیده گرفته شدن و نوعی تمامیت خواهی رو به رو می‌شوی که یا باید آن را بپذیری و یا به نوعی با آن بجنگی! حد وسط و راه دیگری وجود نخواهد داشت. من و یا بهتر بگویم ما، راه جنگیدن را انتخاب کردیم و گرافیتی اسلحه‌ی ما بود؛ سلاحی که همه چیز بهمان می‌داد؛ کوچک‌تر که بودم، راهی برای خودنمایی، عرضه اندام میان هم‌سن و سال‌ها و تخلیه انرژی نوجوانی‌ام بود.

اما کمی که بزرگ‌تر شدم سعی کردم حقیقت هیپ هاپ را درک کنم و فهمیدم از این اسلحه چطور می‌توانم درست استفاده کنم؛ حالا فکر می‌کنم که گرافیتی واکنش جامعه است به سیستمی که می‌خواهد همه را مطیع و برده‌ی خود کند و در عین حال تمام سهم ما از محیط را نیز زیرکانه می‌دزدد! به ما می‌گوید این لباس را بپوش، این موزیک را گوش کن، این نقاشی را ببین، این حرف را بزن و این کار را بکن و آن دیگری ها را نکن... پس ما برای همین پا روی این قانون گذاشتیم.

گرافیتی چیست؟

بین خالقان گرافیتی عقاید متفاوت است؛ چرا که کسی سعی نکرده است با نظارت و کنترل همه را به حرکت کردن در یک مسیر و با یک تفکر سوق دهد! پس در گرافیتی تفاوت عقیده‌ها و سلیقه‌ها امری طبیعیست. ما فهمیدیم که دیوار یک «رسانه‌ی بزرگ» است که به همه‌ی ما اجازه می‌دهد هر آنچه می‌خواهیم را بر روی آن به‌نمایش بگذاریم. اما با همه‌ی این اختلاف نظرها و تفکرات مختلف، فاکتورهای مشترکی بین آثار تمام گرافیتی‌کارها وجود دارد که با آنها می‌شود بهتر تشخص داد گرافیتی واقعی چیست:

1- بی اجازه و بدون مجوز بودن 2- بدون انگیزه مالی بودن

البته یادتان نرود که هیچ گرافیتی‌کار حقیقی سعی در جلب رضایت عموم ندارد! آنها سعی نمی‌کنند ادای آدم‌های خوب را در بیاورند و به عبارتی چاپلوسی جامعه را نمی‌کنند. این یعنی گرافیتی کار حرف خودش را می‌زند؛ حال ما می‌توانیم آن را دوست داشته باشیم و یا از آن متنفر شویم، اما قطعا آن را خواهیم دید! این چیزیست که برای یک گرافیتی‌کار واقعی اهمیت دارد!

تا به‌حال بارها شده که شنیده و یا خوانده‌اید که می‌گویند: " گرافیتی یک هنر اعتراضی است"

شاید برایتان سوال شده باشد که نوشتن حروفی درهم و بعضا ناخوانا، چه اعتراضی را همراه با خود دارد و به چه‌چیزی اعتراض می‌کند؟

این جمله‌ی کلیشه‌ای به اندازه‌ی کافی گرافیتی را در ایران مورد کج‌فهمی عموم قرار داده است، به‌طوری که اکثر افرادی که اندکی با گرافیتی آشنا هستند، وقتی یک اثر گرافیتی را می‌بینند، به‌دنبال یافتنِ نشانه‌هایی از اعتراض به مسائلی مشخص در آن گرافیتی هستند و حتی گرافیتی‌هایی بدون مضمونی مشخص را بی‌ارزش می‌دانند...

ابتدا باید بدانیم که گرافیتی پیش از آنکه یک "هنر" اعتراضی باشد، یک "عمل" معترضانه است! هنر مجموعه‌ای درون گرافیتی است؛ یعنی یک اثر گرافیتی می‌تواند هنرمندانه باشد و یا نباشد، اما به‌طور حتم عملی معترضانه است!

گرافیتی همین که هست اعتراض است! همین که عده‌ای بدون ترس (حتی با ترس) و با علم بر این که عملشان جرم و قانون برایشان مجازات در نظر گرفته است آن را انجام می‌دهند، یعنی به این قانون اعتراض دارند و آن را نپذیرفته‌اند که هرروز نادیده‌اش می‌گیرند!

گرافیتی در واقع همان حرکت وندالیسمی روی کرکره‌ی مغازه هاست؛ گرافیتی همان شابلون‌های معناگرایانه است. گرافیتی همه چیز هست و گرافیتی هیچ چیز نیست. کسی نمی‌تواند مشخص کند که گرافیتی باید در چه مسیری حرکت کند، چطور باشد و چطور نباشد. آنها وقتی قانون‌ها را زیر پا گذاشتند، سعی نکردند قانونی جدید وضع کنند!

توقع نداشته باشید که همه‌ی گرافیتی‌کارها به مسائل و مشکلات روز واکنش نشان دهند. گرافیتی برای هر تفکری جا دارد و همه را به خود می‌پذیرد، چراکه این دیوارها تمام ناشدنی هستند. باید گفت که گرافیتی برای همه‌ی‌ آن تروآپ‌های تکرار شونده که تکراری نمی‌شوند جا دارد؛ برای استنسیل‌های تفاوت اما تکراری جا دارد؛ برای گالری‌های رنگارنگ زیر پل‌ها و برای کانال‌های آبی که پر می‌شود از گرافیتی جا دارد. گرافیتی برای فریاد اعتراض زنان شدن روی دیوارهای شهر جا دارد و حتی برای آنها که نمی‌دانند گرافیتی چیست و با خطی معوج مشکلات مردم را بلند روی دیوار های شهر فریاد می زند هم جا دارد!

شما به عنوان مخاطب می‌توانید دنبال کننده‌ی شیوه‌ای باشید که می پسندید. می‌توانید منتقد افکار یک گرافیتی کار باشید و یا بطور کلی کارش را رد کنید. میتوانید بگویید حالتان از گرافیتی بهم می‌خورد و اینها دیوارهای شهر را کثیف می‌کند؛می توانید بگویید عاشق گرافیتی هستید چون تاثیر گذار است یا به دیوارهای بی روح شهر جان می دهد . اما در هر صورت باید بدانید که گرافیتی بی‌هیچ قانونی پیش خواهد رفت...

گرافیتی و سیستم

گرافیتی‌کار در هر عملش خودش است، واقعی و مردمی. چراکه هیچ ارگانی اثرش را دستمالی نکرده. همین عنصر در گرافیتی است که آن را خاص‌تر کرده و سبب تاثیرگذاری‌اش شده. مردم دیگر حالشان از نصیحت بهم می‌خورد. حالشان از پیام‌های اخلاقی توخالی که هرروز در گوششان خوانده شده بهم می‌خورد. از اینکه هرروز در رادیو تلویزیون و حتی بر در و دیوار شهر می‌خواهند یادشان بدهند که "خوب باشید" خسته شده‌اند. نتیجه این می‌شود که گاها حتی وقتی اساتید نقاشی در پروژه‌های عظیم و با هزینه‌های سنگین دیوارنگاری دولتی می‌کنند، اکثر مردم بی‌اعتنا از کنارشان عبور می‌کنند. اما همین آدم‌ها وقتی یک اثر گرافیتی می‌بینند با اشتیاق کنارش عکس می‌گیرند!

مشابه این اتفاق در موسیقی نیز رخ داده و دلیل بر تاثیرگذاری رپ شده است.

پس در واقع به همین دلیل است که دولت‌ها را در صف اول منتقدان گرافیتی و رپ، می بینیم. سیستم وقتی ببیند که ابزارش برای کنترل مردم به اندازه‌ی گرافیتی و رپ تاثیرگذار نیست، عرصه را بر آن تنگ می‌کند؛ گرافیتی‌هارا پاک می‌کند و به رپ مجوز نمی‌دهد, با خالقان آن‌ها برخورد می‌کند؛ می‌گوید گرافیتی مخرب است و رپ بنیان خانواده را به خطر می‌اندازد، اما ذره‌ای برایش بنیان خانواده مطرح نیست. چیزی که اهمیت دارد تاثیرگذاری، خاصیت آنارشیستی و اعتراضی بودن هیپ هاپ است!

اما نتیجه‌ی این فشارها چه می‌شود؟ توجه مردم به هیپ‌هاپ چندین برابر می شود! در کشورهای پیشرفته، سیستم‌ها از این مرحله عبور کرده‌ و متوجه شده‌اند که راه نابودی گرافیتی یا رپ، پاک‌کردن آن از سطح شهر و بگیر و ببند و تبلیغات منفی کردن نیست، بلکه رام کردن آن است! امروزه وقتی صفحات بزرگان گرافیتی در دنیا را نگاه می‌اندازی پر شده است از نقاشی های غول پیکری که بدنه‌ی ساختمان‌ها را از کف تا سقف پر کرده‌اند از نقاشی‌های پر زرق و برق که اکثر قریب به اتفاقشان ضرری برای سیستم ندارند؛ نه تبلیغات شهری را خراب می‌کنند، نه نقدی بر سیستم دارند و نه فضای جولان دولت هارا محدود می کنند. در عین‌حال همان ظاهر و همان تکنیک گرافیتی را هم دارند! چه چیزی بهتر از این؟حالا دیگر نه سیخی می سوزد و نه کبابی...

این عوضی ها برای بی‌اثر یا کم‌اثر کردن گرافیتی، تعریف آن را عوض کردند! گرافیتی که ضد تبلیغات بود حالا در خدمت تبلیغات قرار گرفته است!

گرافیتی رایترها جایشان را به نقاشان آکادمیک و دیوارنگار داده‌اند. گرافیتی‌کارها مخفیانه و شبانه با هزینه‌ی شخصی روی دیوارها گرافیتی می‌زدند، اما حالا هنرمندانی خود فروخته به اسم گرافیتی در روز روشن با جرثقیل و بالابر ساعت‌ها و روزها مشغول خلق یک اثر هستند که بابتش قراردادهای هنگفتی نیز بسته‌اند ولی ادعا می‌کنند گرافیتی کار هستند!

هنر مستقل

اما چاره چیست؟چطور می‌شود گرافیتی را از این وابسته شدن نجات داد و از این مرگ ناملموس جلوگیری کرد؟

یک هنرمند در هر سبک و شیوه‌ای که باشد برای خلق آثارش نیاز به پول دارد. در بهترین حالت ممکن باید دخلش با خرجش جور دربیاید وگرنه هنر را رها کرده و به‌دنبال نان می رود...

علاقه‌مند نیستم وقتی از هنر صحبت می‌کنم، حرف پول و دخل و خرج و نان هم بزنم؛ اما بهتر است از این واقعیت دردناک فرار نکنیم و بپذیریم که هنرمندان نیز همانند مابقی انسان‌ها زندگی و هزینه‌هایی شخصی دارند؛ مثل همه‌ی ما که صبح تا به‌شب دنبال پول هستیم و وقت کمتری برای تفریح داریم؛ حال فکر کنید که دغدغه‌ی هنر هم در این میان داشته باشی...

راه های زیادی هست که هنرمند می‌تواند از طریق آنها کسب در آمد کند که البته دغدغه "کسب پول از هنر" هرچقدر بیشتر باشد نتیجه‌اش آثار پوچ تری خواهد بود!

در این بین گرافیتی با تمایز و تفاوت بسیاری نسبت به همه سبک های هنری گزینه های متفاوت تری برای کسب درآمد دارد و البته این ایده که گرافیتی بر پایه‌ی سرکش بودنش استوار است ممکن است که این تفکر را ایجاد کند که گرافیتی‌کار باید همواره هزینه کند و کسب درآمد از موقعیتش به هر طریقی که باشد نامشروع است، که این حرف هم چندان منطقی نیست. برخی از هنرمندان گرافیتی، کار خود را در دو بخش پیش می‌برند؛ در یکسو خود را وفادار به خیابان و خلق آثاری بدون اجازه و مجوز می‌کنند و در سوی دیگر آثاری را برای کسب در امد روزانه‌ی خود خلق می‌کنند.

به‌نظر می‌رسد در حال حاضر این کار، بهترین گزینه‌ پیش روی گرافیتی کاری باشد که استقلال آثار برایش مهم است!

بنابراین در این شرایط به عنوان مخاطب و طرفدار هیپ هاپ اگر می‌خواهیم هنر مستقل زنده بماند باید از هنرمندش حمایت کنیم، باید آثاری که برای فروش می‌گذارد را بخریم، باید این فرهنگ غلط دانلود رایگان را فراموش کنیم، باید یاد بگیریم بهای هنر را هم مثل هر چیز دیگری که استفاده می‌کنیم پرداخت کنیم. گرافیتی‌کاران نیز گه‌گدار آثاری را در قالب تیشرت، استیکر، گرافیتی روی بوم، گرافیتی پرینت و غیره برای فروش می‌گذارند که می‌توانیم با خرید آثارشان سبب شویم توانی برای ادامه‌ی مسیر داشته باشند. همچنین با به اشتراک گذاشتن آثاری که خودشان رایگان منتشر می‌کنند می‌توانیم از آنها حمایت کنیم.

هنوز گرافیتی در ایران زنده است، هنوز خیابان زنده است. پس الان باید کاری کرد، قبل از آنکه رسانه‌ها و سیستم، پتانسیل این جنبش را به‌طور کامل در جهت منافع خود مصادره کنند و قبل از این که هنر در خیابان نفله شود و قبل از اینکه هیپ هاپ بمیرد...

رضا ریوتر (مجنون)

منبع: مجله پادرنگ – شماره یک – صفحه 29

جدیدترین ها