میرزاحمید در آینه ی نقد
نگاهی مختصر بر آثار و فعالیتهای هنرمندخیابانی، میرزا حمید
علی امانی - میرزاحمید کسی که در دوسال اخیر شاهد حضور پررنگش در خیابانهای تهران بودیم، پیش از آن که هنرش را به خیابانها بیاورد، در تصویرسازی و نویسندگی فعالیتی جدی داشته است! او در سال 93 رمانی در حوزهی نوجوان منتشر کرده و همینطور تصویرسازیهایش در زمینهی کودک به همراه داستانهایی کوتاه در چندین مجله به چاپ رسیده است. از اولین قدمهای حضور میرزا در خیابان، طرح شابلون مانند و سادهای از تصویر نچندان واضح یک بانوی سوار بر اسب بود که ریشه در عقاید مذهبی این هنرمند داشت و آن را به دفعات و در ابعاد کوچک بر دیوارهای شهر حک کرده بود.
%20(6).jpg)
میرزا گاها مجسمههایی از جنس گِل میساخت و به تراشیدن نقشهایش بر روی تکهسنگ هم میپرداخت. چیزی که از همان ابتدا در آثارش نمایان بود سادگی در نقوش و استفاده از ابزارهای اولیه بود. او کمکم همان سبک از آثارش را در غالب مشخص و منحصربهفرد بر روی دیوارهای شهر اجرا کرد.
%20(4).jpg)
میرزا برخلاف سایر هنرمندانخیابانی شاید هیچوقت اسپریرنگ به دست نگرفته باشد. او تصویرسازیهای سادهای را با قلممو و گل اُخرا روی دیوارهای شهر انجام میدهد! دلیل اینکه میرزا همواره از خاک سرخ برای کارهایش استفاده میکند به گفته خودش این است که این خاک رنگ اولیه بشر است، بشری که از خاکوگل برخواسته...
%20(3).jpg)
میرزاحمید بهطور میانگین هر یک روز در میان در صفحهی اینستاگرامش اثری را منتشر میکند. البته که او به نسبت دیگر هنرمندان خیابان وقت و هزینهی کمتری برای خلق اثر صرف میکند و این یک دلیل روشن بر پرکار بودنش است. میرزا همواره تصویر آثارش را به همراه متونی منتشر میکند که از نظر حسآمیزی و انسجام موضوعی، فوقالعاده قوی و تاثیرگذار میباشد که همین مسئله بیش از پیش احساسات مخاطب را درگیر آثارش میکند! وقتی به نوشتههای میرزاحمید نگاه میاندازیم متوجه شخصیت کاریزماتیکش میشویم و او بهسبب همین عامل که با آثار خاص و دلنشینش همراه است، توانسته خیلی سریع جای را برای خودش در خیابان باز کند و اسمش را بر سر زبانها بیندازد!
%20(2).jpg)
میرزا معمولا روشنی روز را برای خلق آثار خودش انتخاب میکند. هرچند که او مانند اکثر گرافیتیکاران برای نقاشی کشیدن روی دیوارهای شهر از کسی اجازه نمیگیرد و عملش نوعی قانونشکنی است، اما کارهایش را در مکانهایی که برای مخاطب قابللمستر است اجرا میکند و میتوان گفت که این بخاطر سبک کارهای میرزا است که درگیری کمتری با پلیس و کسانی که میانهی خوبی با گرافیتی ندارند ایجاد میکند.
%20(5).jpg)
میرزاحمید را باید یک هنرمند بسیار باهوش و بااستعداد دانست که احساسات مخاطب را از چندین جهت تحت تاثیر قرار میدهد. سادگی و فرم خاص و منحصربهفرد در آثارش به همراه قدرت داستانسرایی و حسآمیزی در متنهایش از یک سو، و از سوی دیگر حضور سوژهها و فضاسازی مناسب در عکسها و فیلمهایی که البته به لطف دوستان و همراهانش منتشر میکند، مخاطبانش را به شدت با آثار وی درگیر کرده.
%20(1).jpg)
نمایشگاه خیابانی بیهمه چیزها
فاطمه رحیم زاده - چندماه پیش میرزاحمید دست به کار جالب دیگری زد. او مجموعهای از آثارش را بر دیوارهای خرابهای در محلهی عودلاجان تهران کشید و از این مجموعهآثار به عنوان نمایشگاه خود یاد کرد و نام آن را نمایشگاه «بیهمه چیزها» نهاد.
%20(7).jpg)
از میرزا در مورد علت اینکه خرابه را به گالریهای شیک تهران ترجیح داده سوال کردیم. او دراین رابطه میگوید: «ببینید در فضای گالری رفتار مخاطب تعریف شده است و مخاطب تا حدودی میداند در مواجهه با آثار چه واکنشهایی میتواند انجام دهد. چنین فضایی امکان بروز واکنشهای تعریف نشده را به صفر میرساند. مثلا شما تصور کنید به گالری معتبری در تهران رفتهاید و دیوانهوار عاشق یکی از آثار شدهاید. وقتی به خانه برمیگردید شب خوابتان نمیبرد و دوست دارید همان لحظه دوباره بروید و پای آن تابلو بایستید. اما آیا امکانش هست؟ چنین امکانی وجود ندارد. نمایشگاههای خیابانی خیلی بیریاتر و بیتکلفتر پذیرای مخاطبان هستند. مثلا یکی از مخاطبان به من پیام داد که سهساعت در نمایشگاه بیهمهچیز بودم! یه پاکت سیگار کشیدم و آنقدر آنجا ماندم که دیگر هوا تاریک شد و چیزی دیده نمیشد. عصر امروز عصر فروپاشی تمام نهادهاست و دیگر آن نیازمندی معمول که هنرمند نسبت به گالریدار احساس میکرد، احساس نمیشود. حالا هنرمند میتواند بینیازتر رفتار کند. »
%20(8).jpg)
میرزاحمید در این نمایشگاه خیابانی 12 اثر را روی دیوارهای خرابهای خلق کرد که قبل ازآن کسی توجهی به آن نداشت. او مخاطبان را با هوشیاری به خرابههای تاریخی عودلاجان کشاند. میرزا معتقد است که آثارش بازتاب دهندهی «حس غربت» هستند و این حس میان همه انسانها مشترک است و به همین دلیل است که آثارش در دل مخاطب جای میگیرد و احساساتش را درگیر میکند!
%20(10).jpg)
میرزا بعد از پروژهی «بیهمه چیزها» بلافاصله سفری به کشور جنگزدهی سوریه داشت و آثاری نیز در ویرانههای آن خلق کرد. او در پاسخ به این سوال که چرا سوریه را انتخاب کرده است میگوید: «آنجا به دنبال یک غربت همگانی بودم. در شرایطی که ما داریم معمولاً زیر بار غربت نمیرویم و خودمان را غریب نمیدانیم چون انگار کمو کسری وجود ندارد؛ اما آنجا سراغ فضایی رفتم که غربت را پذیرفته اند. »
%20(12).jpg)
سنگهایی که پیدا کردم
پروژه تجاری اخیر میرزا حمید
احمدرضا بیدگلی – "سنگهایی که پیدا کردم" عنوان پروژهی اخیر میرزاحمید است. او نقاشیهایش را بهروی تکه سنگهایی کوچک تراشیده و آنها را داخل کوزههای دربسته با قیمت 300هزارتومان برای فروش گذاشته است. او برای هرکدام از این تکه سنگها داستانی کوتاه و عنوانی جالب توجه دارد. اما اینجا داستان میرزا اندکی تغییر میکند! همواره وقتی صحبت از فروش آثار هنرمندان خیابانی میشود و بحث پول به میان میآید واکنشها متفاوت است. می دانیم که گرافیتی واقعی آن است که بدون اجازه و مجوز، بدون رسمیت روی دیوار های شهر نقش می بندد و هرچه غیر این باشد را گرافیتی نمیدانیم!حداقل این نظر من هست. اما مسئلهی قابل بحث از آنجا شروع میشود که عدهای معتقد هستند هنرمندخیابانی نیز مانند هر شخص دیگری هزینههای روزمره دارد پس میتواند بخشی از هنرش را برای پول و کسب درآمد صرف کند! اما در مقابل عدهی دیگری هستند که معتقدند گرافیتی باید همانگونه که هست در خیابان بماند و هرگونه استفاده از گرافیتی که برای کسب درآمد و جایی غیر از خیابان باشد نامشروع است و این را بهنوعی سواستفاده از گرافیتی و مغایر با روح و ذات این هنرخیابانی میدانند! در ادامه یادداشتی از امیر هاتفینیا روزنامهنگار فعال در حوزهی گرافیتی و هنرخیابانی را میخوانید که نگاهی انتقادی به برخی فعالیتهای میرزاحمید، بخصوص پروژهی فروش آثار وی دارد.
%20(9).jpg)
یادمان باشد گرافیتی به هرشکلی که هست مخالف سانسور است. مخالف تکصدایی و تکرنگی است. ما این را از گرافیتی یاد گرفته ایم، مجله گرافیتی ایران به عنوان تنها رسانهی فعال در زمینهی هنرخیابانی و گرافیتی ایران، همواره سعی کرده است این اصل مهم را حفظ کند تا مجله به دور از گزینشهای سلیقهای و تکصدای پیش برود. یادداشت امیر هاتفینیا، یک یادداشت انتقادی و مستقل است و انتشار آن توسط مجله گرافیتی ایران به منزلهی تایید صرف آن نیست. ما سعی داریم و امیدواریم در آینده فضای نقدمنصفانه توسط فعالان این حوزه و نقدپذیری ازجانب هنرمندان بازتر شده تا شاهد فضایی پویا به دور از کینه و دشمنی و نهایتا پیشرفت در گرافیتی ایران باشیم.
%20(11).jpg)
همهچیز برای فروش!
امیر هاتفی نیا - زمانی که شروع به کار کرد، تجربه 15سالهی هنرشهریِ مستقل ایران پیشرویش بود. او میدانست چطور مستقل باشد، و چطور مستقل بماند! آسی که رو کرد، نداشتنِ اسپری بود. به این ترتیب، نخستین استریتآرتیستی لقب گرفت که به صورت مداوم در خیابان حضور دارد، اما اسپری در دستانش نیست! «فرم و محتوای ثابت» مورد دیگری است که او را در کمترین زمانِ ممکن صاحب سبک کرد؛ قلممو، خاک سرخ، و خلق کاراکترهایی که اغلب وجه مشترکی دارند: سرگشتگی. او شیوهی زندگی در خیابان را بلد است. شاید بهتر باشد اینطور بگوییم که به این شیوه احترام میگذارد. در عکسها و ویدئوهایی که از خود و کارهایش بهاشتراکگذاشته، صورتی پوشیده دارد؛ اسم اصلیاش را تغییر داده و با اسم مستعار فعالیت میکند؛ برای کارهایش هم از شخص یا مکانی اجازه نمیگیرد. او برای خودش تیم تصویربرداری درست کرده؛ یکی عکس میگیرد و دیگری فیلمبرداری میکند. او حتی افرادی را دارد که از کارهایش انیمیشن میسازند. این میزان از توجه به فعالیت چندرسانهای، صفحهاش را در کمتر از سه یا چهار ماه به یکی از صفحات پرطرفدارِ استریتآرت تبدیل کرد. او همواره دنبال ثبت تصاویری است که چند قربانیِ آسیبهای اجتماعی کنار کارهایش باشند. او فکر میکند با این تصاویر «مردمی» میشود و از خود یک چهرهی «مسئولیتپذیر» ارائه میدهد.
%20(15).jpg)
معمولا عکسهایی که به اشتراک میگذارد، یا از دلِ تیم تصویربرداریاش درآمده، یا از دست حلقهی دو سهنفرهی عکاسانی که با او در ارتباطاند. در واقع، او آنقدر جذب واکنشهای احساسی طرفدارانِ مجازیاش شده، که از هیچ فرصتی برای ثبت عکس با آسیبدیدگان غافل نمیشود. دوستش دارم! برای همین، دلم نمیخواهد روزی را ببینم که کمکم به اینفلوئنسری تبدیل شده که برای افزایش فالور -با ذرهبین- دنبال آسیبدیدگان اجتماعی میگردد. «فروش» عنوان پردهی دیگری از فعالیت اوست. فکر میکنید روی هرکدام از کارهای ۳۰۰هزارتومانیاش (!) چقدر سود میکند؟ او تجربهی ۱۵سالهی هنرشهریِ مستقل ایران را پیشرویش داشت، اما به جرگهی آرتیستهایی پیوست که خیابان برایشان کالا محسوب میشود. فکرش را بکنید: او از روز نخست برای رسیدن به همین جا (یعنی فروش آثار 300هزارتومانی) پا به خیابان گذاشت؛ شبانه و روزانه (!) روی دیوارها نقش کشید و حرفی از «فروش» نزد؛ مردم دل به کارهایش دادند و با او همراه شدند؛ آنقدر که از «میرزاحمید» چهرهی یک هنرمند مردمی و مستقل در ذهنها ثبت شد. مجله گرافیتی ایران باز نویسی و ویراستاری: علی امانی تمامی عکس ها از صفحه اینستاگرام خود هنرمند برداشته شده به جز عکس های نمایشگاه بی همه چیز که اختصاصی از مجله گرافیتی ایران است و عکاس آن فاطمه رحیم زاده می باشد
%20(14).jpg)
کارهای او، دیگر مال همهی مردم نیست. مثل رستوران گردان برج میلاد، که مال همهی مردم نیست؛ مثلا پرواز با جِت شخصی، که مال همهی مردم نیست؛ مثل بستنی با روکش طلا، که مال همهی مردم نیست. به قول آقای سندل، قیمتگذاشتن روی چیزهای خوب زندگی ممکن است مایهی فساد آنها شود؛ به این خاطر که بازار فقط کالا پخش نمیکند، نوع نگاه به کالا را هم نشان میدهد و تبلیغ میکند. شوربختانه، پول درآوردن از خیابان شگرد شده است. آدمها میآیند و دَم از استقلال میزنند و رفتهرفته از خیابان و مخاطبانش بهره میگیرند! غافل از آنکه بعضی چیزها را نمیتوان با پول فروخت؛ درست مثل خیابان. بله، خیابان فروختنی نیست.
%20(13).jpg)
%20(16).jpg)