از خوشنویسی تا خوشنفیتی
چیزی که امروز در گرافیتی آن را کالیگرافیتی (خط-نقاشی و شکل بصری خط روی دیوار) و خوشنفیتی (ترکیب خوشنویسی و گرافیتی نویسی) می دانیم، راه طول و درازی را طی کرده تا امروز به روی دیوار های شهر رسیده است، ما در اینجا به بررسی اولین جرقه های اتصال بین خوشنویسی ایرانی و گرافیتی ایرانی می پردازیم، با این دید که میدانیم خط پارسی و خوشنویسی ایرانی بعد از اسلام و بعد از ترکیب شدنش با خط و رسم عربی پیشرفت کرده است، در اینجا «جی» که خود کالیگرافیتی کار میکند بیشتر به تاثیر مکتب سقاخانه بر هنر نوشتن در ایران پرداخته است که البته نباید از این نکته قافل شد که گرافیتی نویسی امروز که در واقع نوعی هنر نوشتن با تکیه بر شکل بصری حروف فارغ از خوانا بودن آن دارد چندان بی ربط با «سیاه مشق» که قدمتی فراتر از «مکتب سقاخانه» دارد نیز نیست:
جی (jey) - جستجو در مورد قدمت خط در جهان کار سختی نیست، میشود با یک جستجوی ساده فهمیدش. اما نوشتن در مورد خوشنویسی به خصوص خطاطی ایرانی-اسلامی ، کار سختی است. خطاطی و خوشنویسی ایرانی قدمت زیادی داشته و تاریخ آن به دوره ی قبل از اسلام بازمیگردد؛ اما رشد و ترقی خوشنویسی، در برخورد با خوشنویسی و رسم الخط عربی شکل گرفت. ما در اینجا به دنبال اولین جرقه ها و به دنبال اولین اتصال بین خوشنویسی پارسی و گرافیتی هستیم.
- اولین جرقه :مکتب سقاخانه جریانی هنری بود که در دههٔ ۴۰ شمسی با استفاده از عنصرهایی از هنر مدرن و برخی از عنصرهای تزیینی هنرهای سنتی و دینی ، در ایران شکل گرفت . در جریان نوسازی ایران و درگیریهای سنتگرایان و هواخواهان مدرنیته ، عدهای از هنرمندان نوآور، مکتب جدیدی را بنیان نهادند که تأثیر شگرفی بر دگرگونیهای هنر نوگرای ایران و حتی نوآوریهای عرصه "خوشنویسی" از خود باقی گذاشت؛ این مکتب یا جنبش هنری بعدها بهنام مکتب "سقاخانه" شهرت یافت.
این مکتب و جریان هنری ، در بهبوهه درگیری سنت گرایان و مدرنیته در حالی شکل گرفت که مکتب رایج در عرصه بین المللی، یعنی "هنر مردمی" یا "پاپ آرت" در حال عبور و انقضای دوره خود بود.
باز شدن دریچه های جدید برای خوشنویسی تحت تاثیر مکتب سقاخانه :مکتب سقاخانه تا حدی روی نقاش ها و سبک هایشان تاثیر گذاشت که میتوان گفت پنجره ی جدیدی برای تغییر و جسارتِ تغییر باز کرد.
یکی دیگه از ویژگیهای مشترک و فراگیر در آثار هنرمندان سقاخانه استفاده از خوشنویسی و خط فارسی بود که البته اساتید پیشتاز این جریان بجز خط و خوشنویسی به نقاشی (استاد پیلارام) و مجسمه سازی (استاد عربشاهی) نیز میپرداختند. همچنین المان های سنتی نظیر قفل و قفس (توسط استاد پرویز تناولی) و دیو و خورشیدِ خانم به فرم و شیوه گذشته، از مشخصههای بارزی است که میتوان در آثار بخش عمدهای از آنان (همچون استاد اویسی، استاد قندریز، استاد تبریزی و استاد ژازه طباطبایی) مشاهده کرد و گفت که جدای از خط و خوشنویسی مورد توجهشان بوده است.
خوشنویسی ایرانی که در طول سالیان متوالی شکل خاص خود را گرفته و با مضامین فرهنگ ایرانی همبسته شدهاست، عنصر
مناسبی بود تا به عنوان یک شناسهٔ هویتی در آثار نقاشی به کار گرفته شود.
برای این دسته از هنرمندان خط تنها یک عنصر بصری بود و به مفاهیم نهفته در پس کلمات چندان توجهی نداشتند و خالقان
آثار خودرا ملزم به رعایت قواعد خوشنویسی نمیدانستند.
پیشتازترینِِ این افراد در استفاده از خط، «استاد حسین زندهرودی» بود. او کارش را با بازی با خطاطی شروع کرد؛ نرم نرم و از سر جستجو، کارهای اولیهاش از سطحهای ساده هندسی شکل میگرفت که از نوشتهها، نقش و نگارها و رنگهای درخشان پوشیده میشدند .
کمکم شکلهای محدودکننده هندسی را رها کرد و به عنصر خطاطی روی آورد. خطاطی را اما نه در بُعد خوشنویسی اش که در حال و هوای کلی ترکیببندی حروف منفرد و کلمات و جملات (بیآنکه بخواهد معنا و مفهومی ادبی را در آن میان تعقیب کند) دنبال کرد و دورادور سرسپرده سیاهمشقهای قدیمی شد.
همین نگاه تصویری به خطوط و تداوم تلاش گروه دیگری از هنرمندان سبب پیدایش سبک های بصری گردید. بعنوان مثال «استاد مافی»، که او را از نخستین هنرمندانی میدانند که به سیاه مشق در دورهٔ معاصر می پرداخت و بعدها در اشاعهٔ نقاشی خط نقش داشت
پس میشود نتیجه گرفت خوشنویسی مدرن یا زیر شاخه ها و سبکهای مختلف اعم از نقاشی خط، پریشان نویسی، بداهه نویسی، موزیکالیگرافی و ... ، همگی از مکتب سقاخانه ریشه گرفته و شروع شدهاند.
اولین اتصالات و خوشنویسی آزادانه روی دیوار:اولین اتصالات بین خوشنویسی مدرن و گرافیتی در ایران توسط اولین هنرمندان گرافیتی ایرانی شکل گرفت
نمیشود دقیق گفت که چه کسی اولین نفر بوده است اما با دیدن کارهای محدودی از فرم خوشنویسی بعلاوهی گرافیتی (مفهومی که برای اولین بار الون نام "خوشنفیتی" بر آن نهاد) میشود فهمید که «الون» (تنها) پیشتاز این ماجرا بوده که در ادامه و سالهای بعد «قلمدار» و «گروه "اِلف"» این جریان را ادامه دادند. در معدود آثار قلمدار و همچنین الون، میشود استفاده از المان های سنتی را نیز دید که چه در نقاشی و چه در خط، الهام گرفتن از «استادزنده رودی» مشهود است.
معمولا هنرمندان کالیگرافیتی آثار خودشون رو توسط قلم های پهن و قلمو روی دیوار خلق می کنند ، مانند خوشنویسی روی کاغذ ، قلم های پهن نیز نقش نی رو ایفا میکند اما بعضی اوقات بخاطر بزرگ بودن آرت وورک های دیواری و بخاطر سرعت دادن به تکمیل پروژه ، از اسپری رنگ هم استفاده میشود. نکته ی قابل توجه این است که اکثر هنرمندان کالیگرافیتی ، مانند هنرمندان گرافیتی ، استایل و دست خط شخصی دارند. هنرمندان گرافیتی چندانی نیستند که در ایران خوشنفیتی یا کالیگرافیتی کار می کنند و متاسفانه همین کم بودن افراد باعث کج فهمی و ندانستن ریشه های این سبک میشود، تا جایی که اکثر آرتیست های گرافیتی خود نیز شناخت کمی با خوشنفیتی و کالیگرافیتی دارند؛ اما در کشور های عربی که فرم خط و نوشتارشان با خطاطی ایرانی تقریبا یکیست، وضعیت متفاوتی حاکم است و هنرمندان بیشتری در کالیگرافیتی دارند. یکی از آنها السید (elseed) است که به گفته خودش از خوشنویسی عربی و سبکی متمایز برای انتشار پیام های صلح، وحدت و تأکید بر مشترکات وجود انسان استفاده می کند.
هنرمندان دیگری نظیر diaallam , inkman نیز هستند که آثار فوق العاده ای را خلق کردهاند. البته باید گفت که شروع کار برخی از این افراد به هنر شهری و کالیگرافیتی دیرتر از بعضی هنرمندان خیابانی در ایران است اما واقعیت بطور کلی این است که هنرمندان عرب در این عرصه موفق تر از ایرانی ها بوداند ، دلیل موفقیت آنها را میتوان از زوایای مختلفی بررسی کرد که شاید بهتر باشد در جای دیگری به آن بپردازیم اما حتما یکی از اصلی ترین دلایل آن پشتکاری بوده است که هنرمندان عرب در این زمینه بیشتر از ایرانی ها داشته اند!
در کل "کالیگرافیتی" و "خوشنفیتی" از ترکیب خوشنویسی و گرافیتی ایجاد شده است و میتوان گفت کالیگرافیتی همان خوشنویسی شهری یا خوشنفیتی میباشد که تلاشش برای ساخت و تبدیل گروهی از حروف و کلمات به یک ترکیب بصری است. در اینجا بیشتر در مورد کالیگرافیتی خاورمیانه حرف زدیم و همانطور که اشاره شد ؛خط ایران و عربی در برخورد باهم شباهت های بسیاری دارند، لازم به ذکر است که خوشنویسی در نقاط مختلف جهان با توجه به فرهنگ ها وقدمت سرزمین ها و کشور ها کاملا فرق دارد . به عنوان مثال خوشنویسی کشورهای آمریکای لاتین ، نوشتارشون متمرکز بر کلمات و بعضا لتر و حروف است . مانندduque buster .
برای مخاطب:در آخر ، شاید خواننده ی این نوشته پیش خود فکرکند که ریشه این سبک (کالیگرافیتی ) ، از مکتب سقاخانه است اما این چنین نیست .مکتب سقاخانه ، تغییری نو برای خوشنویسی ایرانی بوده اما در دیگر جاهای دنیا ، واضح است این جریان به اسم سقاخانه نبوده ولی ما آثار مشابه در فرم نقاشی خط میبینیم .