ایل یکی از شناخته شده ترین هنرمندان خیابانی ایران است. او متولد ١٩٨۵ (برابر با ١٣۶۴) میباشد. نقاشیهای او بر روی دیوارهای تهران، تبریز، کرج و دیگر شهرهای ایران جای گرفته است. آثار وی در زمینهی موضوعاتی چون سانسور، ناامیدی، کودکان، حقوق بشر و کنترل ذهن است. ایل هم زمان با آغاز فعالیت گرافیتی اش، سرباز شد و به همین منظور به تهران اعزام شد. تهران برای او فرصت بهتری را ایجاد کرد تا بر روی دیوارها نقاشی کند، گالری برپا کند و فراخوان برگزار کند. ما با ایل در مورد آثارش و پیام پشت آنها و همچنین نقاشی در ایران صحبت کردیم.
- متولد کجا هستی؟ چگونه و از چه زمانی شروع به نقاشی کردی؟
دوستانم icy,sot تاثیر بسیاری بر روی من گذاشتند. آنها دلایل اصلی من، برای جذب شدن به هنر خیابانی بودند. اما اینکه چرا من نقاشی میکنم سوال سختیه!
اول از همه باید بگم وقتی تو کشوری زندگی میکنی که چیزهای زیادی ممنوعه و آزادی نیست (از جمله آزادی پوشیدن لباسی که خودت میخوای، آزادی بیان، آزادی خلق هر نوع اثری، آزادی دورهمیهای آزاد در خیابان، آزادی عشق، نوشیدنی، مهمونی و…)، تو میفهمی که میتونی به همهی این موارد، با نقاشیهات روی دیوار، اعتراض کنی؛ میتونی راجب به تمام چیزهایی که نمیپسندی و دوروبرت اتفاق میافتد، حرف بزنی و این خودش تسکین بخش بزرگیه! من خیلی احساس خوشنودی میکنم وقتی مردم، من رو مشغول نقاشی کردن در خیابان میبینند و من معمولاً حس میکنم که تحت تأثیر قرار میگیرند و کلی سوال دارند تو سرشون. تو ایران اینکه تو خیابون یه قوطی اسپری دستت باشه، خیلی موضوع بزرگی برای حکومت بهحساب میاد؛ چون در سال ١٩٧٩ (برابر با ١٣۵٨) مردم با قوطی اسپری روی دیوارها، برضد شاه شعار مینوشتند و مهم نیست چی میکشی یا مینویسی؛ خودِ نقاشی کردن و نوشتن با قوطی اسپری رو دیوار، یک حرکت سیاسی به حساب میاد و نظام خوشش نمیاد. فکر کنم من عاشق حس این ترس از نقاشی ام و به نوعی بهش اعتیاد دارم. اولین نقاشی من، پرترهای از یک آدم بود که دستکاری شده بود؛ بهجای دهانش یک علامت سکوت (بیصدا)، بهجای چشمانش سوراخ کلید و کودکی که یک زیپ در سرش بود و میخواستم این رو نشون بدم که آدمها با سانسور شدن چه شکلی میشن! - چه چیزی باعث شد که این شیوهی نقاشی رو انتخاب کنی؟
دوستانم icy, sot استنسیلهای بزرگی رو تو هر شهری که سفر میکردیم میزدند و منم از اونها یاد گرفتم.
- چگونه موضوع آثارت رو انتخاب میکنی؟
من فقط راجب همهی اتفاقاتی که در اطرافم رخ میده و من متوجه میشم فکر میکنم؛ اما موضوعی که برای من خیلی اهمیت داره، در همهجا سانسور شدنه که به نظرم تهوع آوره. - از چه تکنیکهایی استفاده میکنی؟
گاهی مواقع عکاسی میکنم و از روی عکسهایم استنسیل درست میکنم یا گاهی در اینترنت میگردم و از عکسهایی که مدنظرم هستند رو که پیدا میکنم، ازشون کلاژ درست میکنم، تا به چیزی که مدنظرمه دست پیدا کنم.معمولاً عکسهایی که استفاده میکنم، کیفیت خیلی پایینی دارند؛ برای همین دست من بازه تا زیباشون کنم و شبیه آثار خودم بشن چون خیلی تغییرشون میدم. - چه کسی و یا چه چیزی روی کارهایت تأثیر میگذارد؟
دوستانم، مسائل غیر عادی جامعهای که در آن زندگی میکنم، اختلافات، معضلات و بیعدالتی بهطور کلی.
- دیدگاه اجتماع نسبت به آثارت چیه؟
در کشوری که من زندگی میکنم، هنر خیابانی غیرقانونی است و قدر و ارزشش رو نمیدونند خصوصاً دولت یا گاهی مواقع بعضی از افراد مذهبی. اما صحنهی هنر بهطور کلی، کنجکاوی برانگیز هست و افراد معمولاً حس میکنند که معنایی بر پشت این آثار هست. به گونهای، هنر خیابانی هنوز یک هنر کشف نشده در ایران بهحساب میآید و به همین دلیل است که برای من، موضوع ادامه کار، یک نبرد بهحساب میآید. - با چه مسائلی هنگام نقاشی، روبرو میشی؟
ترس از بازداشت شدن و سؤتفاهم چون معمولاً ماموران پلیس و ماموران امنیتی اینجا، به خود آدم و یا به کار، انگ میزنند؛ اونم انگی که خیلی با واقعیت فاصله داره و گاهی خیلی واضح! انگهایی مثل شیطانپرستی یا ضدنظام بودن. اینها چیزهایی است که به من نسبت دادن وقتی دستگیرم کرده بودند. - آیا پروژهای در حال کار داری؟
بله، این برایم خیلی جالبه، میخواهم گالریای در مورد نظرم درمورد تهران، در همین شهرتهران بزنم. میخواهم به افراد نشون بدهم که چه حسی راجب زندگیام در این شهر و چیزهایی که در اطرافم وجود دارند. در این پروژه من فقط از زباله و لوازم بازیافتی استفاده خواهم کرد و روشون نقاشی میکشم. این لوازم و وسایل رو من تو خیابونهای تهران پیدا و جمع کردم و بعضیهارو از بازارهای آشغالفروشی! این پروژه مهمترین کاری است که من در کارنامهی هنریم انجام دادم. - ما تصویر دختری با شیر آتشنشانی و قلب بزرگ صورتی رو به اشتراک گذاشتیم و مردم دوستش داشتند؛ میتوانید با ما دربارهی روند خلق آن اثر و پیام پنهان آن صحبت کنید؟
من مایل بودم که اون نقاشی رو روی یک دیوار که متعلق به ادارهی دولتی باشه، بزنم اما چون همون روز مسافر بودم، وقت نکردم تا دیوار و محل امنی پیدا کنم. این خیلی خنده داره که یک طرح وندال بزنیم با شعار “عشق” در پشتش و یک کپسول اطفاء حریق بدیم دست دختربچه! اما من این طرح رو روی یک دیوار معمولی زدم. اسپریم رو حدوداً در یک ساعت آماده کردم و ننیتونستم صبر کنم که امتحانش کنم.
- تو فکر میکنی هنر خیابانی یا حتی هنر میتونه روزی بهطور کلی باعث تغییر در تهران بشه؟ شاید تغییری که در سمت و سوی مسائل و مشکلات اجتماعی باشه؟
یک سوال سخت دیگه! خب بهطور کلی، همین انجام دادن اینها برای اجتماع مهمه چون شکستن قوانین و ایستادن در مقابل دیکتاتوری به تنهایی یک عمل جسورانه و از جهت مراقبت و اعمیت دادن است.
اگه بخواهم خیلی واضح بگم، من فکر میکنم بسیار زیاد هنر بر روی هنر تاثیر میگذارد و شاید به موضوعی تبدیل بشه که نسل جوانِ هنرمندان، راجبش صحبت کنند و یا افراد عادیای که یک نقاشی میبینند و آنها معنای آن طرح رو میفهمند. همینطور این قبیل مصاحبه ها که ما با بعضی از مجلهها یا سایتهای خارجی داریم تا بگیم چه اتفاقاتی در ایران، در حال رخ دادن هست. - منبع: Global Street Art
- ترجمه: شکوفه پویا(مجله گرافیتی ایران)